جالب انگیز
 
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 89
بازدید کل : 43429
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 59
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


صدایاب

 دانشجويي که سال آخر دانشکده خود را مي‌گذراند به خاطر پروژه‌اي که انجام داده بود جايزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر کنترل سخت يا حذف ماده شيميايي «دي هيدورژن مونوکسيد» توسط دولت را امضا کنند و براي اين درخواست خود، دلايل زير را عنوان کرده بود:
 
 
 
1-مقدار زياد آن باعث عرق کردن زياد و استفراغ مي‌شود.
 
2- عنصر اصلي باران اسيدي است.
 
3-وقتي به حالت گاز در مي‌آيد بسيار سوزاننده است.
 
4- استنشاق تصادفي آن باعث مرگ فرد مي‌شود.
 
5-باعث فرسايش اجسام مي‌شود.
 
6-حتي روي ترمز اتومبيل‌ها اثر منفي مي‌گذارد.
 
7-حتي در تومورهاي سرطاني يافت شده است.
 
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلي علاقه‌اي نشان ندادند و اما فقط يک نفر مي‌دانست که ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوکسيد» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوي فوق
«ما چقدر زود باور هستيم» بود!!
یکبار دیگر دلایل را بخوانید می بینید همه خواص آب هستند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 3 آبان 1392برچسب:, توسط محمد میرزایی

 شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند...!

 

شهر دزدها

 

..............................


شب‌ها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی‌داشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! حوالی سحر با دست پر به خانه برمی‌گشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود !!!

در ادامه وطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 14 تير 1392برچسب:, توسط محمد میرزایی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

شیطان را دیدم :
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برميداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده اي؟ بني آدم نصف روز خود را بي تو گذرانده اند…
شيطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پيش از موعد!
گفتم:…
به راه عدل و انصاف بازگشته اي يا سنگ بندگي خدا به سينه مي زني؟
گفت: من ديگر آن شيطان تواناي سابق نيستم. ديدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهاني انجام ميدادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام ميدهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

اگر يک قورباغه تيزهوش وشاد را برداريد وداخل يک ظرف آب جوش بيندازيد قورباغه چه کار مي کند؟

در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 29 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 2 دی 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

زندگی خیلی بی رحمه…
دیروز نزدیک بود برم زیر یه ماشین مدل پایین

 

در ادامه مطلب بخوانید



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

یکی میگفت : باید از کنار مشکلات باسرعت عبور کنی و بگی : “میگ میگ”

اما نمیدونست مشکلات نشستن رومون میگن : “انگوری انگوری” !

در ادامه مطلب بخوانید.



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, توسط محمد میرزایی

صفحه قبل 1 صفحه بعد